نیلوفرآبی

ساخت وبلاگ

وقتی خورشید پائیزی طلوع می کندتمام غصه های تابستان رفته روی سینه ام سنگینی می کند نه تاب صبح را دارم نه تحمل شب را بی تو شب و روزم یکیست.چه فرق می کند خورشیدباشدیا نه مهم این است که دل من ابریست.بیخیال باران.من هنوز می بارم...

نیلوفرآبی...
ما را در سایت نیلوفرآبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نیلوفر loutous بازدید : 286 تاريخ : دوشنبه 15 / 8 ساعت: 21:40

از هم گریختیم

و آن نازنین پیاله دلخواه را دریغ

بر خاک ریختیم

جان من و تو تشنه پیوند مهر بود

دردا که جان تشنه خود را گداختیم

بس دردناک بود جدایی میان ما

از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم

دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت

اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت

و آن عشق نازنین که میان من و تو بود

دردا که چون جوانی ما پایمال گشت

با آن همه نیاز که من داشتم به تو

پرهیز عاشقانه من ناگزیر بود

من بارها به سوی تو بازآمدم ولی

هر بار ... دیر بود

اینک من و تو ایم دو تنهای بی نصیب

هر یک جدا گرفته ره سرنوشت خویش

سرگذشته در کشاکش طوفان روزگار

گم کرده همچو آدم و حوا بهشت خویش .

نیلوفرآبی...
ما را در سایت نیلوفرآبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نیلوفر loutous بازدید : 296 تاريخ : جمعه 12 / 8 ساعت: 20:09